عزیز نازم!
گاهی اوقات کارهای بامزه ای انجام میدی که مالذت می بریم واینجا برات می نویسم تاباخوندنش لبخند روبه روی چهره ات ببینم...
*گاهی اوقات زمانی که ماتلویزیون تماشا می کردیم وحواسمون به توکمترمی شد عمدا می رفتی ودکمه های تلویزیون رودستکاری می کردی وتلویزیون خراب می شد وقبل از اینکه ماچیزی بگیم دستان قشنگت روتکون می دادی ومی گفتی عزیزم نکن یا باباجون نکن(چیزی که قبلا ازمن وبابایی شنیده بودی).................
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت